۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۱, چهارشنبه
نماز اول وقت «شاه کلید» است
۱۳۹۰ بهمن ۱۱, سهشنبه
شرح کتاب مصباح الشریعة ومفتاح الحقیقة (نوشته حسین انصاریان)
[ وَأَعْرِضْ أَسْرارَکَ عَلَیْهِ وَلْیُعْلَمْ أَنَّهُ لا یَخْفى عَلَیْهِ أَسْرارَ الْخَلائِقِ أَجْمَعینَ وَعَلانِیَتِهِمْ ]
عرضه اسرار به محضر حضرت حق
در کمال شکستگى و انکسار و رقت قلب و اشک چشم ، اسرار خود را بر حضرت او عرضه بدار و به تحقیق بدان که نهان و آشکار تمام خلایق به هیچوجه از جناب او مخفى نیست و ظاهر و باطن تمام عالم و کلیه موجودات و همه هستى و آفرینش در پیشگاه علم آن حضرت حاضر است .
این معنى را قرآن و روایات با صراحت کامل بیان کرده و تمام جوانب این مسأله را روشن کردهاند :
إِنَّ اللّهَ لاَ یَخْفَى عَلَیْهِ شَیْءٌ فِی الأَرْضِ وَلاَ فِی السَّماءِ [۳۸۳] .
یقیناً چیزى در زمین و در آسمان بر خدا پوشیده نیست .
رَبَّنَا إِنَّکَ تَعْلَمُ مَا نُخْفِی وَمَا نُعْلِنُ وَمَا یَخْفَى عَلَى اللَّهِ مِن شَیْءٍ فِی الأَرْضِ وَلاَ فِی السَّماءِ [۳۸۴] .
پروردگارا ! یقیناً تو آنچه را ما پنهان مىداریم و آنچه را آشکار مىکنیم ، مىدانى و هیچ چیز در زمین و آسمان بر خدا پنهان نیست .
یَوْمَ هُم بَارِزُونَ لاَ یَخْفَى عَلَى اللَّهِ مِنْهُمْ شَیْءٌ لِمَنِ الْمُلْکُ الْیَوْمَ لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ [۳۸۵] .
روزى که همه آنان آشکار مىشوند ، [ و ] چیزى از آنان بر خدا پوشیده نمىماند . [ و ندا آید : ] امروز فرمانروایى ویژه کیست ؟ ویژه خداى یکتاى قهّار است .
إِنَّهُ یَعْلَمُ الْجَهْرَ وَمَا یَخْفَى [۳۸۶] .
او آشکار و آنچه را پنهان است مىداند .
إِنَّ الَّذِینَ یُلْحِدُونَ فِی آیَاتِنَا لاَ یَخْفَوْنَ عَلَیْنَا أَفَمَن یُلْقَى فِی النَّارِ خَیْرٌ أَم مَن یَأْتِی آمِناً یَوْمَ الْقِیَامَةِ اعْمَلُوا مَا شِئْتُمْ إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ [۳۸۷] .
مسلماً کسانى که معانى و مفاهیم آیات ما را از جایگاه واقعىاش تغییر مىدهند [ و به تفسیر و تأویلى نادرست متوسل مىشوند ] بر ما پوشیده نیستند . آیا کسى را که در آتش مىافکنند ، بهتر است یا کسى که روز قیامت در حال ایمنى مىآید ؟ هر چه مىخواهید انجام دهید ، بىتردید او به آنچه انجام مىدهید ، بیناست .
وَأَنَا أَعْلَمُ بِمَا أَخْفَیْتُمْ وَمَا أَعْلَنتُمْ وَمَن یَفْعَلْهُ مِنکُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِیلِ [۳۸۸] .
من به آنچه پنهان مىداشتید و آنچه آشکار کردید داناترم ، و هر کس از شما با دشمنان من رابطه دوستى برقرار کند ، مسلماً از راه راست منحرف شده است .
قُلْ إِن تُخْفُوا مَا فِی صُدُورِکُمْ أَوْ تُبْدُوهُ یَعْلَمهُ اللّهُ وَیَعْلَمُ مَا فِی السَّماواتِ وَمَا فِی الأَرْضِ وَاللّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ [۳۸۹] .
بگو : اگر آنچه [ از نیّتهاى فاسد و افکار باطل ] در سینههاى شماست ، پنهان دارید یا آشکار کنید ، خدا آن را مىداند . و نیز آنچه را در آسمانها و آنچه را در زمین است ، مىداند و خدا بر هر چیز تواناست .
لِلّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ وَإِن تُبْدُوا مَا فِی أَنْفُسِکُمْ أَوْ تُخْفُوهُ یُحَاسِبْکُم بِهِ اللّهُ [۳۹۰] .
آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است ، فقط در سیطره مالکیّت و فرمانروایى خداست ، و اگر آنچه [ از نیّتهاى فاسد و افکار باطل ]در دل دارید آشکار کنید یا پنهان سازید ، خدا شما را به آن محاسبه مىکند .
علم حضرت حق
در این مسأله که از دیرزمان میدان بحث فلاسفه بزرگ و عارفان عالم و اندیشمندان چیرهدست بوده و هریک به فراخور دانش محدود خود و عقل مدار بسته خویش مطالبى گفتهاند ، لازم بلکه واجب و فریضه است که به کتاب حضرت حق یعنى قرآن مجید و روایات اصیل باب با عظمت توحید مراجعه شود که مراجعه کننده ، در این مسأله از سردرگمى و دچار شدن به تناقض و تفصیل در علم به کلیات و جزئیات ، مصون و محفوظ خواهد ماند .
آنان که معارف را از قرآن و روایات چشیدهاند و با ریاضتهاى شرعى راه را پیمودهاند درباره علم حق تعالى به موجودات و باطن و ظاهر آنان مىگویند :
ذات حضرت احدیت آگاه و عالم به تمام موجودات کلیه و جزئیه و بسیط و مرکب و فلکى و عنصرى و زمانى و دهرى و سرمدى و مجرد و مادى و برزخى است و از احاطه علم او ذرهاى از ذرات «غیب و شهود» و آفرینش خارج نیست .
وَمَا یَعْزُبُ عَن رَبِّکَ مِن مِثْقَالِ ذَرَّةٍ فِی الأَرْضِ وَلاَ فِی السَّماءِ وَلاَ أَصْغَرَ مِن ذلِکَ وَلاَ أَکْبَرَ إِلاَّ فِی کِتَابٍ مُبِینٍ [۳۹۱] .
و به اندازه وزن ذرهاى در زمین و آسمان از پروردگارت پوشیده نیست و نه کوچکتر از آن ذره و نه بزرگتر از آن نیست ، مگر آنکه در کتابى روشن ثبت است .
یَعْلَمُ مَا یَلِجُ فِی الأَرْضِ وَمَا یَخْرُجُ مِنْهَا وَمَا یَنزِلُ مِنَ السَّماءِ وَمَا یَعْرُجُ فِیهَا وَهُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ مَا کُنتُمْ [۳۹۲] .
آنچه در زمین فرو مىرود و آنچه از آن بیرون مىآید و آنچه از آسمان نازل مىشود ، و آنچه را در آن بالا مىرود مىداند . و او با شماست هرجا که باشید .
« تفسیر تبیان » ذیل این آیه چنین توضیح داده است :
تمام چیزهایى که در زمین داخل مىشود و در آن پنهان مىگردد مانند حبه و هسته و آنچه که از زمین خارج مىشود از نباتات و حیوانات و جمادات بر ذات اقدس الهى پوشیده نیست و خداوند به همه آنها دانا و خبیر است .
همچنین آنچه که از آسمان فرود مىآید از باران و غیر باران و آنچه که به آسمان بالا مىرود از فرشتگان و اعمال مردم ، خداوند به همه آنها عالم و آگاه است[۳۹۳] .
دستیابى بشر به حقایق علمى
از حضرت سجاد علیهالسلام درباره توحید سؤال شد . در جواب فرمود :
خدا مىدانست که در آخر زمان افراد عالم و مردان دقیق و کنجکاو خواهند آمد ، خداوند قل هو اللّه احد و چند آیه از سوره حدید را تا وَهُوَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ [۳۹۴] نازل فرمود[۳۹۵] .
جمله وَمَا یَنزِلُ مِنَ السَّماءِ وَمَا یَعْرُجُ فِیهَا [۳۹۶] از سوره حدید ، جزء آیات پیش از عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ است که در حدیث حضرت على بن الحسین علیهالسلام آمده است .
اینکه امام سجاد علیهالسلام در فهم این آیه به عمق دانش مردمى در آخر زمان اشاره مىکند شاید ناظر به مطلبى باشد که دنیاى امروز بدان متوجه شده است .
در فیزیک زیستى مىگویند :
هوایى که کره زمین را در بر گرفته و قطر آن در حدود ۸۰۰ کیلومتر است و با سرعت صدهزار کیلومتر در ساعت ، با حرکت زمین حرکت مىکند ، یکى از بزرگ ترین عواملى است که از جهات متعدد حافظ حیات موجودات کره زمین است و یکى از آن جهات سوزاندن و متلاشى کردن سنگهایى است که على الدوام از نقاط دور دست وارد اتمسفر زمین مىشوند .
فرانک آلن استاد فیزیک زیستى مىگوید :
جوى که از گازهاى نگاهبان زندگى بر سطح کره زمین تشکیل شده ، آن اندازه ضخامت و غلظت دارد که بتواند همچون زرهى زمین را از شر مجموعه مرگبار بیست میلیون سنگهاى آسمانى در روز که با سرعتى در حدود پنجاه کیلومتر در ثانیه به آن برخورد مىکنند در امان نگاه دارد .
در اطراف خورشید و زمین ، میلیونها و هزارها میلیون سنگهاى شهابى وجود دارد که به دور خورشید مانند زمین مىگردند و چون سرد و منجمد هستند ، فقط در نور خورشید مىدرخشند ، ولى چون کوچک هستند مقدار نور منعکس آفتاب کافى نیست که ما آنها را ببینیم .
زمین به علت قوه جاذبهاى که دارد هر روز میلیون ها از این سنگهاى سماوى را که به دور خورشید مىگردند ، جذب مىکند ، بدین ترتیب که آنها را به طرفى کشیده و مجذوب خود مىسازد .
سرعت این سنگها به قدرى زیاد است که گاهى تا هفتاد کیلومتر در ثانیه مىرسد و به علت همین سرعت پس از برخورد با هوا ، نه تنها داغ بلکه از حرارت سفید مىشوند ، به این جهت است که ما آنها را گلولههاى آتشین مىبینیم .
امام سجاد علیهالسلام در زمینه سؤال توحید ، به آیات اوّل سوره حدید اشاره کرده و از مردم نکته سنج و عمیق دوره آخر زمان نام برده است .
این آیات ، حاوى نکات بزرگ کتاب آفرینش است ، در این آیات از خلقت کیهان ، از موجودات ارضى و سماوى ، از زندگى و مرگ از آغاز و انجام ، از ظاهر و باطن ، از واردات و صادرات زمین و خلاصه از مطالبى سخن گفته که هریک از آنها ، در دنیاى کنونى به عناوین :
کیهانشناسى ، زمینشناسى ، گیاهشناسى ، حیوانشناسى ، بیوشیمى و بیوفیزیک ، یک موضوع اساسى علمى دانشگاهى است ؛ بسیارى از دانشمندان الهى امروزه با مطالعه و تحقیق در یکى از این مسائل به وجود آفریدگار جهان ایمان آوردهاند .
در این آیات خداوند بزرگ به صفات : حکیم ، حیاتبخش ، مرگآفرین ، توانا ، بینا و دانا یاد شده است ، درباره علم بارى تعالى مىگوید :
یَعْلَمُ مَا یَلِجُ فِی الأَرْضِ وَمَا یَخْرُجُ مِنْهَا وَمَا یَنزِلُ مِنَ السَّماءِ وَمَا یَعْرُجُ فِیهَا [۳۹۷] .
آنچه در زمین فرو مىرود و آنچه از آن بیرون مىآید و آنچه از آسمان نازل مىشود ، و آنچه را در آن بالا مىرود مىداند .
دیروز براى آنچه از آسمان بر زمین نازل مىشود ، به باران و ابرها مثل مىزدند و همان طور که در ادعیه و اخبار آمده است ، خداوند ، به عدد قطرات باران آگاه و عالم است ، ولى امروز با توجه به روایت امام سجاد علیهالسلام و با توضیحى که درباره سنگهاى سماوى و سوختن آنها در جو زمین داده شد ، مىتوان باریدن سنگهاى کیهانى را نیز به عنوان مثال دیگرى براى علم الهى ذکر کرد .
دانشمندان مىگویند :
هر روز در حدود بیست میلیون سنگهاى کوچک و بزرگ از آسمان به زمین نازل مىشود ، بیست میلیون یک عدد تقریبى است ولى خداوند به عدد واقعى آنها عالم و آگاه است .
دانش امروز مىگوید : گاهى سنگهاى بزرگى وارد جو زمین مىشوند که قسمتى از آنها بر اثر برخورد با جو مىسوزد و باقى ماندهاش در خشکى یا دریا فرود مىآید و کسى از عدد آنها و محل فرود آمدن آنها آگاهى ندارد ، ولى خداوند از عدد واقعى و نقطه فرودشان آگاه است . جالب آنکه سنگهاى سوخته به صورت ذرات کوچک خاکستر در جو زمین پراکنده مىشوند ، بعضى از آن ذرات به زمین مىرسند و بعضى هم چنان در جو زمین سرگردان مىمانند ، عدد سرسامآور آن ذرات بر احدى آشکار نیست ، ولى خداوند از عدد آنها نیز آگاه است .
دانش امروز مىگوید :
کره زمین با نیروى جاذبه خود تمام اجسام کوچک و بزرگ را به طرف خود جذب مىکند و با نیروى جاذبه تمام اشیا و ذرات در سطح کره زمین یا در جو آن که میدان جاذبه زمین است نگاهدارى مىشوند ، ولى گاهى اتفاق مىافتد که بر اثر شرایط ناشناخته و وضع و محاذات مخصوصى پارهاى از ذرات از محیط جاذبه زمین فرار مىکنند و راه فضاى بىکران کیهان را در پیش مىگیرند .
با نویدى که حضرت سجاد علیهالسلام داده است امید مىرود در آینده با پیشرفتهاى سریع علمى ، بشر به واقعیتهاى دیگرى پى ببرد و بسیارى از مسائل مجهول و ناشناخته امروز براى مردم فردا معلوم گردد ، در آن موقع دانشمندان الهى جمله :
وَمَا یَنزِلُ مِنَ السَّماءِ وَمَا یَعْرُجُ فِیهَا [۳۹۸] .
آنچه در زمین فرو مىرود و آنچه از آن بیرون مىآید .
را از دیده وسیع ترى خواهند دید و در پیشگاه ذات اقدس الهى با خضوع بیشترى مراتب عبودیت و بندگى خود را ابراز خواهند داشت .
علم خداوند به ساختمان طبیعى انسان درباره علم خداوند به ساختمان طبیعى انسانها و تفاوتهاى گوناگونى که از نظر عقل ، هوش ، حافظه ، اندام ، سرشت و منش دارند و در رحم مادر پایهگذارى مىشود قرآن شریف مىفرماید :
اللَّهُ یَعْلَمُ مَا تَحْمِلُ کُلُّ أُنثَى وَمَا تَغِیضُ الأَرْحَامُ وَمَا تَزْدَادُ وَکُلُّ شَىءٍ عِندَهُ بِمِقْدَارٍ [۳۹۹] .
خدا [ حالات ، صفات و زمان ولادت ]جنینهایى را که هر انسان و حیوان مادهاى آبستن است ، و آنچه را رحمها [ از زمان طبیعى حمل ]مىکاهند و آنچه را مىافزایند ، مىداند و هر چیزى نزد او اندازه معینى دارد .
در کتاب « همبستگى امور »[۴۰۰] مىخوانیم :
به طورى که تحقیقات اخیر دانشمندان اثبات کرده است :
هر سلول جنسى مربوط به انسان بیست و سه کروموزوم دارد و هر کروموزوم داراى قریب یک صد هزار ژن و هر ژن داراى یک مولکول درشت است و هر کدام از این مولکول ها ده هزار پله داشته و هر پله مىتواند یک حالت به خود بگیرد .
پس با این حساب مىتوان گفت که حداکثر صفات و مشخصات ارثى نوع انسان ۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰/۲۳=۱۰۰۰۰×۰۰۰/۱۰۰×۲۳ خواهد بود .
این عدد فقط مربوط به مسأله کروموزوم است ، تعداد سلولها و کلیه امورى که حیات انسان بر آن استوار است اعم از امور ظاهرى که تشکیلدهنده آنها اتمها است و امور باطنى را در نظر بگیرید ببینید چه عدد مىشود . عددى که هیچ ماشینى و ملتى و جمعیتى و حتى تمام انسان هاى ادوار تاریخ و تمام ملائکه از احصاى آن عاجزند ، ولى براى حضرت حق تمام واقعیتهاى با وزن و جرم و عدد کاملاً روشن است .
مگر دنیاى اتمها کم دنیایى است ، دنیاى اتمها از بهتآورترین دنیاهایى است که بشر در صحنه عناصر و اجزاى ذره بینى عالم دیده است .
در کتاب «از اتم تا ستاره» از قول مؤلف ـ که از دانشمندان به نام این علم است ـ مىخوانیم :
خیال مىکنم درباره بزرگى این اتمها فکر مىکنید ، اگر به شما بگویم که اتم همچون چیزى است که قطر آن نزدیک دو میلیونیم میلىمتر است ، شاید از این بیان زیاد به حقیقت اندازه آن پى نبرید .
به همین جهت به ذکر مثالى مىپردازم ، به سکه یک ریالى توجه کنید و بدانید که در کلفتى آن مىتوان ده میلیون اتم را روى یکدیگر قرار داد ، در یک انگشتانه پر از هوا بیست و پنج میلیارد میلیارد اتم وجود دارد .
من راجع به میلیارد با شما سخن مىگویم و مىترسم که به عظمت این عدد متوجه نباشید .
فرض کنید که در سال اوّل میلاد مسیح نیاکان شما ثروتى قارونى معادل بیست و پنج میلیارد میلیارد فرانک دارا بودهاند و نیز فرض کنید در خرج کردن این دارایى گشادبازى شده و در هر ثانیه چهارصد و هشت میلیون از آن به مصرف رسیده باشد با همه این احوال این ثروت شصت و یکسال دیگر تمام خواهد شد .
اگر بیست و پنج میلیارد میلیارد اتم را پهلوى یکدیگر قرار دهیم ، زنجیرى ساخته مىشود که مىتواند شصت بار دور کره زمین بپیچد !!
حالا خوب درک مىکنید که اشیایى به این اندازه کوچک را هرگز نمىتوان زیر قوىترین ذرهبینها تماشا کرد .
با ریزبینهاى خیلى قوى که اکنون داریم نمىتوانیم چیزهاى دقیقتر از ۲ ده هزارم میلىمتر را ببینیم و این دو ده هزارم میلىمتر نسبت به یک اتم همچون موجود غولآسایى جلوه مىکند !!
شما حساب کنید که تمام عوالم ظاهر از اتم تشکیل شده و عدد آنها چه اندازه است ؟ قرآن مجید مىگوید . به تمام این اعداد و ارقام فقط خداوند عزیز آگاه و بینا و عالم است .
إِنَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ [۴۰۱] .
یقیناً او به همه چیز داناست .
این شیئى که اسمش بسیار عظیم است ، خود بس خرد مىباشد ، در هواى گرم اگر لیوان آبى به دست بگیرید چقدر اتم در این لیوان است ؟
جواب این سؤال تقریبا عددى است مساوى با یک و در برابر او بیست و چهار صفر !!
این عدد براى هیچ کس معناى صحیحى ندارد ، براى روشنتر شدن مسأله اینطور باید گفت : به فرض چند صد میلیون از اتمى که در لیوان است بگیرید و آن را روى مربعى که دو و نیم سانتىمتر مربع مساحت دارد قرار دهید ، این کار را تکرار کنید ، چندین بار صدها میلیون اتم را از لیوان گرفته و روى یک مربع دیگر به همین اندازه قرار دهید تا لیوان خالى شود . به زودى خواهید دانست که به این ترتیب با اتمهاى محتوى یک لیوان کلیه سطح زمین را پوشانیدهاید !!
آن وقت حساب کنید چه اندازه آب در عالم است و چقدر موجود که وجود همه آنها از اتم مرکب است در صفحه هستى است ، عدد این اتمها را خیلى راحت و آسان خداوند بزرگ مىداند آن هم به علم تفصیلى نه اجمالى !
بحث در علم اللّه فقط در اعداد و اوزان نیست ، بلکه پروردگار بزرگ به همه چیز با تمام خصوصیاتش به طور تفصیل آگاه و بینا است .
گوشهاى دیگر از علم حق در آیات و روایات
قرآن درباره علم حق در آیات متعددى مسائل مهمى را طرح مىکند ، از جمله مىفرماید :
إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَیُنَزِّلُ الْغَیْثَ وَیَعْلَمُ مَا فِی الأَرْحَامِ [۴۰۲] .
یقیناً خداست که دانش قیامت فقط نزد اوست ، و [ تنها او ] باران را نازل مىکند ، و [ اوضاع و احوال ] آنچه را در رحمهاست مىداند .
درباره علم خداوند به تمام اعمال خوب و بد و کارهاى روا و نارواى مردم قرآن شریف مىگوید :
إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِمَا یَصْنَعُونَ [۴۰۳] .
بىتردید خدا به آنچه انجام مىدهند داناست .
درباره علم پروردگار به سرائر و ضمائر مردم و این که خداوند از نیّات و افکار آنان آگاه است در قرآن مجید آیات متعددى آمده است :
یَعْلَمُ خَائِنَةَ الأَعْیُنِ وَمَا تُخْفِی الصُّدُورُ [۴۰۴] .
[ او ] چشمهایى را که به خیانت [ به نامحرمان ]مىنگرد و آنچه را سینهها پنهان مىدارند ، مىداند .
راوى حدیث از حضرت صادق علیهالسلام معنى « خائنة الاعین » را پرسید . حضرت در پاسخ فرمود :
آیا ندیدهاى که گاهى انسان چیزى را به طورى نگاه مىکند که گویى آن را نمىبیند ، این خائنه اعین است[۴۰۵] .
محمد بن مسلم از امام صادق علیهالسلام معنى آیه یَعْلَمُ السِّرَّ وَأَخْفى [۴۰۶] را پرسید ، حضرت فرمود :
سر آن چیزى است که در ضمیرت وجود دارد و آن را پنهان نگاه مىدارى و اخفى آن چیزى است که زمانى به دلت خطور کرده ، آن گاه آن را فراموش کردهاى[۴۰۷] !
شما اگر بخواهید به علم حضرت او آگاه شوید ، ابتدا باید به قسمتى از هویت و هستى موجودات واقف گردید و دنیاى اعجابانگیز بعضى از مخلوقات را دقت کنید ، سپس آن ها را نمونه کل هستى گرفته و با نظر به هستى و اینکه وسعت آن را تا قیامت و بعد از آن کسى آگاه نمىشود به دورنمایى بسیار دور از علم حق به موجودات آگاه شوید !!
عَنْ سُلَیْمانِ بْنِ سُفْیانِ ، قالَ : حَدَّثَنی أَبُوعَلیِّ الْقَصَّابِ قالَ : کُنْتُ عِنْدَ أَبی عَبْدِاللّهِ علیهالسلام فَقُلْتُ : أَلْحَمْدُ لِلّهِ مُنْتَهى عِلْمِهِ فَقالَ : لا تَقُلْ ذالِکَ فَإِنَّهُ لَیْسَ لِعِلْمِهِ مُنْتَهى[۴۰۸] .
سلیمان بن سفیان مىگوید : ابو على قصاب گفت : در محضر حضرت صادق علیهالسلام بودم ، پس گفتم : حمد خداى را به منتهاى علمش . حضرت فرمود : اینگونه مگو ؛ زیرا براى علم او نقطه منتها نیست .
امام صادق علیهالسلام بنابر نقل صدوق در کتاب «التوحید» مىفرماید :
خداوند به تمام کائنات قبل از آفرینش آسمان ها و زمین آگاه بود[۴۰۹] .
براى درک صفات حق به خصوص علم ، قدرت و اراده ، قبل از رجوع به کتب فلسفى ، ضرورى است به قرآن مجید و روایات اصیل اسلامى مراجعه کرد ، آن گاه براى پى بردن به نقص و عیب کلام بعضى از فلاسفه در صفات حضرت حق به کتب فلسفه مراجعه نمود .
براى درک اینگونه مسائل به نحو تفصیل به حکیمان و فیلسوفانى مراجعه کنید که تشنگى علمى خویش را از چشمه پر برکت علم انبیا و امامان علیهمالسلام سیراب کردهاند .
این بزرگواران آنچه در کتب خود آوردهاند ، نتیجه زحمات و کوشش آنان ، در آیات قرآن و روایات و آیات آفاق و انفس است .
در هر حال به فرموده حضرت صادق علیهالسلام اسرار خود را به جناب او از باب عجز و شکستگى عرضه بدار و به یقین و حقیقت بدان که بر حضرت او چیزى از آشکار و نهان پنهان نیست .
او در عین اینکه واقف به اسرار و تمام اوضاع کیفى و کمى موجودات است ، ولى علاقه دارد ، عبد در پیشگاهش به تضرع و زارى برخیزد و ملتمسانه به دربارش اشک بریزد و با زبان سرّ ، حال دل و روح خویش را به مولایش عرضه بدارد .
چنانچه به مسأله دعا در قرآن اشاره رفته و از بندگانش مىخواهد به درگاهش بنالند و در حال دعا و زارى و توبه و انابه باشند .
پی نوشتها :
[۳۸۳] ـ آل عمران ۳ : ۵ .
[۳۸۴] ـ ابراهیم ۱۴ : ۳۸ .
[۳۸۵] ـ مؤمن ۴۰ : ۱۶ .
[۳۸۶] ـ اعلى ۸۷ : ۷ .
[۳۸۷] ـ فصلت ۴۱ : ۴۰ .
[۳۸۸] ـ ممتحنه ۶۰ : ۱ .
[۳۸۹] ـ آل عمران (۳) : ۲۹ .
[۳۹۰] ـ بقره ۲ : ۲۸۴ .
[۳۹۱] ـ یونس ۱۰ : ۶۱ .
[۳۹۲] ـ حدید ۵۷ : ۴ .
[۳۹۳] ـ التبیان : ۹/۵۱۹ ـ ۵۲۰ ، ذیل آیه ۴ سوره حدید .
[۳۹۴] ـ حدید ۵۷ : ۶ .
[۳۹۵] ـ الکافى : ۱/۹۱ ، باب النسبة ، حدیث ۳ ؛ التوحید ، صدوق : ۲۸۳ ، باب ۴۰ ، حدیث ۲ ؛ بحار الأنوار : ۳/۲۶۳ ، باب ۹ ، حدیث ۲۱ .
[۳۹۶] ـ حدید ۵۷ : ۴ .
[۳۹۷] ـ حدید ۵۷ : ۴ .
[۳۹۸] ـ حدید ۵۷ : ۴ .
[۳۹۹] ـ رعد ۱۳ : ۸ .
[۴۰۰] ـ همبستگى امور : ۱۱۹ .
[۴۰۱] ـ شورى ۴۲ : ۱۲ .
[۴۰۲] ـ لقمان ۳۱ : ۳۴ .
[۴۰۳] ـ فاطر ۳۵ : ۸ .
[۴۰۴] ـ غافر ۴۰ : ۱۹ .
[۴۰۵] ـ معانى الأخبار : ۱۴۷ ، باب معنى خائنة الأعین ، حدیث ۱ ؛ بحار الأنوار : ۴/۸۰ ، باب ۲ ، حدیث ۴ .
[۴۰۶] ـ طه ۲۰ : ۷ .
[۴۰۷] ـ معانى الأخبار : ۱۴۳ ، باب معنى السر وأخفى ، حدیث ۱ ؛ بحار الأنوار : ۴/۷۹ ، باب ۲ ، حدیث ۲ .
[۴۰۸] ـ التوحید ، صدوق : ۱۳۴ ، باب ۱۰ ، حدیث ۱ ؛ وسائل الشیعة : ۷/۱۳۷ ، باب ۵۸ ، حدیث ۸۹۳۸ ؛ بحار الأنوار : ۴/۸۳ ، باب ۲ ، حدیث ۱۱ .
[۴۰۹] ـ التوحید ، صدوق : ۱۳۵ ، باب ۱۰ ، حدیث ۵ ؛ بحار الأنوار : ۴/۸۴ ، باب ۲ ، حدیث ۱۴ .
زندگی و ویژگی های مرحوم میرزا ابوالحسن جلوه
میرزا ابوالحسن، عارف، حکیم، فیلسوف و متکلم شیعی، در سال ۱۲۳۸ هـ . ق در احمدآباد گجرات هند دیده به جهان گشود. از نظر نسب، به سلسله ای از سادات طباطبا انتساب دارد که از طرف پدر به امام حسن مجتبی علیه السلام و از طرف مادر به امام حسین علیه السلام می رسد. وی در عصر قاجار، همچون ستاره ای فروزان در آسمان حکمت درخشید. میرزای جلوه پس از تحصیلات مقدماتی، به فراگیری فلسفه و عرفان پرداخت. وی برای ادامه تحصیل ابتدا به اصفهان رفت و سپس در سال ۱۲۷۳ هـ . ق راهی تهران شد. سرانجام این حکیم فرزانه، در شب جمعه ۶ ذی القعده ۱۳۱۴ هـ . ق در ۷۶ سالگی درگذشت و در قبرستان ابن باویه، در جنوب تهران به خاک سپرده شد. (۱) در این مقاله به بررسی زندگی این بزرگوار می پردازیم.
اندیشه های جلوه
حکیم میرزا ابوالحسن جلوه از همان اوان جوانی، به فراگیری حکمت و فلسفه پرداخت و از سرچشمه حکمت الهی سیراب گشت. از این رو، آفتاب حکمت بر قلبش تابیدن گرفت و به نور معرفت آراسته گردید. همین مسئله در کنار فروتنی، مهربانی و کلام شیوا و شیرین وی، جلسه درسش را باشکوه کرده بود. تقریباً بیشتر عمر با برکت این حکیم الهی، صرف مطالعه، تحقیق و تفکر می شد و اگر به این امور نمی پرداخت، به راز و نیاز با خدا و امور عبادی مشغول بود. حکیم جلوه با وجود توانایی های فکری و اندیشه های عالی، هنگام نوشتن، به ساحت مقدس اهل بیت عصمت و طهارت توسل می جست و از ایشان یاری می طلبید. (۲)
جلوه روحانی
حکیم الهی، میرزا ابوالحسن جلوه، اندامی تکیده و نحیف داشت، ولی هاله ای از روحانیت بر سیمای پر جذبه اش پرتو افکنده بود. نگاه نافذش که معمولاً از محبت، آکنده و با وقار و شکوه آمیخته بود، افراد را به خود می کشاند. با وجود فروتنی و وارستگی، هیبتی داشت که سبب می شد مردم به دیده احترام به وی بنگرند. جامه اش با وجود سادگی و ارزانی، پاکیزه بود. او با وجود دانش فراوان، گرد برتری طلبی نمی گشت. حکیم جلوه، خوش برخورد و شیرین گفتار بود و در برخورد با افراد، چنان رفتار می کرد که وقتی از وی جدا می شدند، شادمان بودند. (۳)
دیوان شعر جلوه
حکیم میرزا ابوالحسن جلوه، افزون بر آنکه در حکمت، فلسفه و عرفان، نام دار بود، در شعر و شاعری هم آثار منظومی از خود به جای گذاشت که در دیوانی چاپ شده است. (۴) حکیم شاعر، خود به جمع و تدوین سروده هایش رغبتی نشان نمی داد. از این رو، یکی از شاگردانش به نام میرزا علی خان عبدالرسولی در سال ۱۳۴۸ هـ .ق، اشعار استاد را جمع و تدوین کرد. دیوان جلوه، شامل قصاید، غزلیات و مثنویات حکیم است که مضمون های عرفانی، اخلاقی، فلسفی و مدح اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام را در برمی گیرد. (۵)
عشق به اهل بیت
عشق و محبت به اهل بیت علیهم السلام از ابتدای جوانی در وجود حکیم جلوه پدید آمده بود و این عشق در تمام وجودش موج می زد. رابطه حکیم جلوه با اهل بیت علیهم السلام، رابطه ای قلبی و همراه با عشق و علاقه بود که از شناختی ژرف و آگاهی گسترده ای سرچشمه می گرفت. این عشق و علاقه در اشعار حکیم جلوه نیز موج می زند؛ آنجا که در مدح رسول خدا صلی الله علیه و آله می گوید:
توشه ندانی که چیست، مهر رسول است
آن که بود دایره جهان را پرگار(۶)
نیز در فضیلت امیرالمؤمنان علی علیه السلام می گوید:
غیر علی کس نکرد خدمت احمد
غم خور موسی نباشد الا هارون (۷)
زهد و قناعت
حضرت علی علیه السلام در خطبه ۷۹ نهج البلاغه، زهد را کوتاهی آرزو و شکر نعمت ها می داند و در حکمت ۴۳۹ می فرماید: «زهد در دو جمله قرآن خلاصه شده است: بر آنچه از امور مادی از دستتان می رود، ناراحت نشوید و بر آنچه خدا به شما می دهد، شاد نگردید».
مرحوم جلوه، این ویژگی ها را به کمال داشت. او ساده و بی تکلف زندگی می کرد و گاه برای آسایش دیگران، خود را به رنج می افکند. آن حیکم والامقام با وجود موقعیتی که داشت، از مال دنیا هیچ نیندوخت و محل زندگی اش، حجره ای تو در تو واقع در مدرسه دارالشفای تهران بود. زهد و قناعت، نیازهایش را اندک کرده بود و همین امر او را از قید اسارت امور دنیوی و افراد دنیا طلب می رهانید. از این رو، با عزت نفس می زیست. گرایش جلوه به زهد، در آزادمنشی او ریشه داشت که در پرتو آن، از مواهب روحی و معنوی بهره مند بود و برای تأمین امور مادی خویش، به هیچ کس زحمت نمی داد. (۸)
جلوه و سید جمال الدین اسدآبادی
میرزا ابوالحسن جلوه در برخوردهایش با سید جمال الدین اسدآبادی، به او محبت و علاقه خاصی پیدا کرد و در سفرهایی که سید به ایران می آمد، از احوال وی جویا می شد. حاج سید اسدالله مجتهد، از شاگردان حکیم جلوه می گوید: «میرزا به من دستور داد در یکی از شب ها به زاویه حضرت عبدالعظیم بروم و سلام او را به سید جمال برسانم و از احوالش جویا شوم.» (۹) میرزای جلوه در سفر اول سید جمال به ایران، پس از ملاقات با وی درباره او گفت: «آدمی اهل اصطلاح و کتاب خوانده است.» (۱۰)
پی نوشت :
۱٫ نک: جمعی از پژوهشگران، گلشن ابرار، قم، نشر معروف، ۱۳۷۹، چ ۱، ج ۱، ص ۳۹۳؛ دائره المعارف تشیع، نشر شهید سعید محبی، ۱۳۸۰، چ ۲، ج ۵٫
۲٫ نک: گلشن ابرار، صص ۳۹۶ و ۳۹۷٫
۳٫ نک: همان، صص ۳۹۹ و ۴۰۰٫
۴٫ همان، ص ۱۵۱٫
۵٫ نک: میرزا ابوالحسن جلوه، حکیم فروتن، ۱۳۲ و ۱۳۳٫
۶٫ گلشن جلوه، ص ۱۵۲٫
۷٫ گلشن ابرار، ص ۴۰۰٫
۸٫ همان، صص ۱۴۸ و ۱۴۹٫
۹٫ همان، ص ۱۶۳٫
۱۰٫ گلشن جلوه، ص ۲۹۰٫
منبع: برگرفته از ماهنامه ی گلبرگ شماره ۸۵ /س (منتقل شده از وبگاه شیعه ها)
وصیت نامه آیت الله سید علی قاضی طباطبایی
دیگر آن که، اگر چه این حرف ها آهن سرد کوبیدن است، ولی بنده لازم است بگویم:
- اطاعت والدین،
- حسن خلق،
- ملازمت صدق،
- موافقت ظاهر با باطن،
- و ترک خدعه و حیله،
- و تقدم در سلام،
- و نیکویی کردن با هر بر و فاجر، (۳)
- که دل هیچکس را نرنجانید،
- دل هیچکس را نرنجانید،
- دل هیچکس رانرنجانید.
تا توانی دلی به دست آور
دل شکستن هنر نمی باشد
(عن تقریر الاحقر علی بن الحسین الطباطبائی)(۴)
پی نوشتها :
۱٫ یعنی صدق و اخلاص را مراعات کنید و برا ی خدا بخوانید نه برای ارائه به مردم و خلق خدا.
۲٫ مواظبت.
۳٫ مگر در جایی که خدا نهی کرده. اینها را که عرض کردم و امثال اینها را مواظبت نمایید
۴٫ (دریای عرفان ص ۱۱۹ و ۱۲۰).
منبع: برگرفته از ماه نامه ی خلق
۱۳۸۸ فروردین ۹, یکشنبه
استراتژي نوين پانتركيسم: استراتژي «ختنه»
با همه بخش های این تحلیل موافق نیستم ، اما در مجموع حاوی نکات خوبی است
دكتر حميد احمدي(استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران)
: از آنجا كه كشورهاي داراي اقليتهاي عمده ترك زبان در روسيه، چين، ايران، بلغارستان، يونان و افغانستان، نسبت به هر گونه حركت در رابطه با وحدت تركهاي جهان حساس هستند و آن را در مورد تماميت ارضي خود نوعي اقدام دشمنانه تلقي ميكنند، پانتركيستها بايد بسيار محتاط عمل كنند، تا دشمني اين كشورها و نيز جهان عرب را برنيانگيزند. بدرالدين يك شيوه تدريجي را براساس آنچه كه او «اصل ختنه» (Prinaple of circmcision) ميخواند توصيه كرده و كاربرد آن را مدنظر قرار ميدهد.
در مورد وظايف و برنامههاي پانتركيستها در دوران جديد پس از جنگ سرد و استقلال كشورهاي آسياي ميانه و قفقاز، بحثهاي زيادي در محافل پانتركيستي در داخل تركيه، در جمهوري آذربايجان و خارج از اين مناطق صورت گرفته است. اما هيچكدام از اين بحثها به اندازه پيشنهادات صبري بدرالدين براي پانتركيستها جذابيت نداشته است. ميتوان پس از ضياءگوك آلپ، بدرالدين را مهمترين ايدئولوگ جريان پانتركيستي دانست. او در يكي از مقالات بسيار مهم خود كه در برگيرنده استراتژي پانتركيستها براي دستيابي به وحدت تركيه، قفقاز، مناطقي از ايران، افغانستان و كليه جمهوريهاي آسياي ميانه و بخشهاي شرقي چين است، ضمن نگاهي به گذشته پانتركيسم، ميگويد كه تا سال 1991 (فروپاشي شوروي)، پانتركيسم تنها به عنوان يك ايدئولوژي وجود داشت اما پس از آن، اقدامهاي عملي براي آغاز مرحله نهادي جنبش پانتركيسم آغاز شد. تشكيل «مجمع خلقهاي ترك» (TPA ) با شركت كشورهاي ترك زبان تركيه، قفقاز، كشورهاي آسياي ميانه و گروههاي ترك زبان ساير كشورها، نخستين گام در اين جهت بود. اين مجمع جلساتي را هر سال در پايتختهاي كشورهاي مذكور تشكيل داد، در آن مسايل جهان ترك به بحث گذاشته ميشود. خلاصه استراتژي آيندهي پانتركيسم، آنگونه كه توسط بدرالدين مطرح شده است، به شرح زير است:
از آنجا كه كشورهاي داراي اقليتهاي عمده ترك زبان در روسيه، چين، ايران، بلغارستان، يونان و افغانستان، نسبت به هر گونه حركت در رابطه با وحدت تركهاي جهان حساس هستند و آن را در مورد تماميت ارضي خود نوعي اقدام دشمنانه تلقي ميكنند، پانتركيستها بايد بسيار محتاط عمل كنند، تا دشمني اين كشورها و نيز جهان عرب را برنيانگيزند. بدرالدين يك شيوه تدريجي را براساس آنچه كه او «اصل ختنه» (Prinaple of circmcision) ميخواند توصيه كرده و كاربرد آن را مدنظر قرار ميدهد. به نظر او در دوران قبل از ختنه، كودك را با اسباببازي و شكلات و شيريني سرگرم ميكنند تا موعد مقرر فرا رسد و ضربه ناگهاني در اوج بيخبري كودك وارد شود. در اين لحظه اجتنابناپذير، گريه كردن و مقاومت بيهوده است چون در واقع كار از كار گذشته است.1
وي يك استراتژي سه مرحلهاي را براي رسيدن به آنچه كه ايجاد « فدراسيون تركها» ميخواند پيشنهاد ميكنند:
1ـ در مرحله نخست پانتركيستها بر ايجاد روابط فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي ميان تركها تاكيد ميكنند.
2ـ در مرحله دوم استحكام سياسي در اولويت قرار خواهد گرفت، اما اين استحكام سياسي به شش كشور مستقل ترك روسيه سابق محدود خواهد بود.
3ـ مرحله سوم زماني است ]كه[ حركت اين كشورها به رهبري جنبش پانتركيستي، براي آزاد سازي خلقهاي ترك و اتحاد سياسي آنها از قيد استعمار در روسيه (تاتارها، ياقوتها و ...) چين (اويغورها)، ايران (آذربايجانيها)، و غيره، آغاز خواهد شد.
بدرالدين به دليل حساس بودن دنياي غرب، روسيه و كشورهاي منطقه به اقدامات تركيه، تاكيد ميكند در عين اينكه تركيه يك نقش محوري و رهبري كننده را در جريان پانتركي به عهده دارد اما در مراحل اوليه ادغام و اتحاد تركها، بايد با احتياط تنها بر جنبه فرهنگي رهبري تركيه تاكيد كرد. 2
به سوي اجراي استراتژي «ختنه»:
گامهاي عملي تركيه و پانتركيستها گرچه نميتوان سند دقيقي براي اثبات ارتباط گروههاي پانتركيستي تركيه با پيشنهادات استراتژيك بدرالدين به دست داد اما بررسي اقدامات عملي دولت تركيه در سالهاي دهه 1990 و اوايل قرن 21 به خوبي نشان ميدهد كه اين گامهاي عملي در واقع چيزي جز گامهاي تدريجي پانتركيسم به سوي فراهم ساختن شرايط براي رسيدن لحظه موعود، يعني لحظه ختنه (چه در رابطه با جمهوريهاي ششگانه آسياي ميانه و قفقاز و چه كشورهاي داراي گروههاي تركزبان) نميتواند باشد. در واقع بايد گفت كه « فرصتهاي طلايي» (از نظر خود پانتركيستها) فراهم شده است. سقوط شوروي بار ديگر پس از گذشت 70 سال از سقوط دولت تركهاي جوان و فروپاشي عثماني، دولت تركيه را به وسواس انداخته و آنها را همانند رهبران ثلاثه تركهاي جوان به تبديل پانتركيسم به استراتژي و ايدئولوژي رسمي سياست خارجي خود واداشته است. در جريان ده سال گذشته، دولت تركيه گامهاي زير را به عنوان گامهاي آغازين مرحله نخست استراتژي نوين پانتركيسم برداشته است:
1ـ تشكيل مجمع خلقهاي ترك (TPA ) متشكل از تركيه، جمهوري آذربايجان، پنج جمهوري آسياي ميانه و گروههاي پانتركيست كشورهاي غير ترك داراي گروههاي ترك زبان. اين مجمع هر ساله جلساتي را كه به اجلاس
« سران ترك» معروف است و تاكنون هشت اجلاس آن در پايتختهاي مختلف منطقه برپا شده است، تشكيل داده است. در اين اجلاسهاي سران و نمايندگان گروههاي پانتركيست، مسايل فرهنگي، اقتصادي و سياسي كشورهاي ترك تبار مورد بحث و بررسي و چارهيابي قرار ميگيرد. 3
2ـ تلاش براي ترويج فرهنگ، زبان و سيستم سياسي تركيه در جمهوريهاي فوقالذكر از طريق كمك به نشريات پانتركي، چاپ كتابها و نشريات تركي با استفاده از حروف لاتين (به جاي حروف عربي ـ فارسي) و تركي استانبولي، از جمله چاپ كتابهاي آموزشي در مدارس و حتي چاپ كتابها و نشريات اسلامي به تركي استانبولي و حروف لاتين. تاسيس مدارس در سطوح مختلف از ابتدايي تا تاسيس موسسات آموزشي عالي در اين جمهوريها و تدريس تركي استانبولي و تاريخ رسمي مورد نظر پانتركيستها بخش ديگري از اقدامات دولت تركيه است. دولت تركيه و موسسات غير دولتي پانتركيست تاكنون چندين دانشگاه، و صدها دبيرستان و دبستان در سراسري جمهوريها تاسيس كرده و به آنها كمك مالي ميدهند. 4
3ـ كمك به تاسيس شبكههاي راديويي و تلويزيوني و پخش برنامههاي هنري، تاريخي، سياسي مورد نظر تركيه، چه از طريق كانالهاي رسمي تلويزيون خود تركيه و چه از طريق كانالهايي كه براي جمهوريهاي فوق به كمك متخصصان فني و كارشناسان هنري، ادبي، تاريخي و سياسي پانتركيست وابسته به تركيه ساخته ميشود. تركيه از طريق اين پوشش وسيع ماهوارهاي به ترويج زبان، فرهنگ، شيوه زندگي و سيستم سياسي مورد نظر خود در اين جمهوريها ميپردازد. 5
4ـ تاسيس مدارس مذهبي به شيوه مدارس امام خطيب تركيه در اين جمهوريها و چاپ كتب مذهبي، نظير قرآن و ساير كتابها به منظور جلوگيري از فعاليتهاي مذهبي جمهوري اسلامي و عربستان سعودي. علاوه بر دولت تركيه، موسسات غير دولتي، به ويژه موسسات اخوت اسلامي (طريقت) نيز در اين رابطه فعال هستند. يكي از فعالترين اين موسسات غير دولتي، هياتهاي مذهبي وابسته به فتحاله گوسن هستند كه صدها مدرسه مذهبي در اين جمهوريها تاسيس كرده و به ترويج زبان و فرهنگ تركيه دست ميزنند. 7
5ـ اعطاي بورسيههاي تحصيلي گسترده، به دانشجويان اين جمهوريها و نيز به دانشجويان ترك زبان كشورهاي منطقه، براي تحصيل در دانشگاهها و موسسات آموزشي عالي تركيه. تركيه هر ساله هزاران بورسيه به اين كشورها و گروهها واگذار ميكند، و در جريان اقامت آنها در تركيه، علاوه بر آموزش زبان تركي استانبولي، ايدئولوژي پانتركيسم طي برنامههاي آموزشي ويژه به آنها ارائه ميشود تا پس از بازگشت به كشورهاي خود، به عنوان فرستادگان و فعالان جريان تركي و رواج فرهنگ، زبان و ارزشهاي سياسي و اجتماعي تركيه به عنوان رهبر نهضت پانتركي عمل كنند. 8
6ـ تلاش براي بازسازي اقتصادهاي ويران شده جمهوريهاي ششگانه سابق روسيه، از طريق فعاليتهاي شركتهاي تجاري، اقتصادي، دولتي و غير دولتي تركيه در زمينههاي گوناگون فني، توليدي، صنايع تجاري، راهسازي و انواع قالبهاي اقتصادي دولت تركيه و شركتهاي وابسته به آن يا شركتهاي غير دولتي تركيه كه در طول ده سال پس از فروپاشي شوروي صدها قرارداد گوناگون در اين زمينهها با دولتهاي آسياي ميانه و جمهوري آذربايجان بستهاند. 9
7ـ اعطاي وامهاي گوناگون به دولتهاي جمهوريهاي ششگانه فوقالذكر براي بازسازي اقتصادي و پيشبرد توسعه اقتصادي و فرهنگي اين جمهوريها. اين وامها گاه از طريق خود تركيه و شركتهاي ترك و گاه نيز با وساطت تركيه، از طريق كشورهاي اروپايي، اسرائيل و آمريكا به اين جمهوريها واگذار ميشود. 10
8ـ اتحاد و اتئلاف با كشورهاي غربي و غير مسلمان به منظور افزايش توانمندي خود براي فعاليتهاي اقتصادي و فرهنگي در آسياي ميانه و قفقاز و مهمتر از آن مقابله با نفوذ كشورهاي رقيب نظير ايران كه زمينههاي خوبي براي فعاليتهاي مقابل و خنثيكردن تلاشهاي پانتركيستي تركيه دارند. تركيه گاه از طريق ائتلاف با آمريكا و اسرائيل (پيمان استراتژيك 1994 تركيه ـ اسرائيل) و انجام پروژههاي مشترك اقتصادي و صنعتي در آسياي ميانه و قفقاز، به اعمال فشار عليه ايران و ساير كشورهاي منطقه پرداخته است. دست پنهان جريان پانتركيستي در وراي مخالفتهاي آمريكا به مشاركت ايران در كنسرسيوم نفتي قفقاز، و عبور لولههاي انتقال نفت آسياي ميانه از ايران را نبايد از نظر دور داشت.
علاوه بر اين، تركيه و جريان پانتركيستي از قدرت مالي و سياسي و نظامي اين كشورها به ويژه (آمريكا و اسرائيل) به خوبي استفاده كرده و از طريق بستن پروژههاي مشترك در زمينههاي فوق، از توان مالي، نفوذ سياسي، قدرت نظامي و دانش فني اين كشورها در راه اجراي استراتژي پانتركي خود بهرهبرداري كرده است. 11
پانتركيسم و ايران
همانگونه كه در بخشهاي پيشين اشاره شد، ايدئولوژي پانتركيسم از همان آغاز هميشه نگاهي نيز به ايران داشته است. نظريهپردازان پانتركيسم/ پانتورانيسم، كه خود اساسا از نوشتههاي شرقشناسان اروپايي متحد انگلستان (كه در گرما گرمبازي بزرگ يعني رقابت امپرياليستي ميان روسيه و انگلستان، بر سر آسياي ميانه، ايران، افغانستان و هند، طرح دامن زدن به احساسات قومي ترك گرايانه در محورهاي جنوبي روسيه را عليه اين امپراتوري ارائه دادند) الهام ميگرفتند، بخشهاي شمالي ايران، شامل آذربايجان، گيلان و شمال خراسان را بخشي از امپراتوري آرماني آينده تركها ميپنداشتند، و در اين رابطه نوشتههايي را در نشريات پانتركي استانبول انتشار ميدادند. 12 در سالهاي دهه
20 ـ 1910 تعداد اينگونه نوشتهها پيرامون آذربايجان ايران افزايش يافت و نويسندگان آن براساس استدلالهايي كه بيشتر از ماهيت احساسات غير عقلايي شديد نژاد پرستانه و تخيلي برخوردار بود، و نمونههاي آن در هيچ يك از نوشتههاي معتبر تاريخي غربي (چه در عهد باستان و چه در قرون بعد)، اسلامي و ايراني به چشم نميخورد. اين نوشتهها، بر ريشههاي تركي ـ و نه ايراني بودن ـ آذربايجان اصرار ميورزيدند و آن را جزيي از توران آينده ميدانستند. ضياء گوك آلپ در استراتژي سه مرحلهاي پانتركيسم، كه پيش از اين به آن اشاره يافت، آذربايجان ايران و بخشهاي شمال غربي و شمال شرقي ايران را بخشي از «دوغوزستان» موعود بر ميشمرد كه با پيوستن به تركيه و قفقاز يك دولت بزرگ ترك تشكيل خواهند داد. 13
محافل پانتركيست دولت عثماني و جمهوري ترك بعدي، چه در اقدامات عملي و چه در نشريات گوناگون خود، آذربايجان ايران را بخشي از منطقه تبليغاتي و عمليات خود جهت ترويج پانتركيسم در نظر ميگرفتند.
سازمان پرقدرت مخفي تحت نظر انورپاشا (تشكيلات مخصوصه) كه اندكي قبل از آغاز جنگ جهاني اول به منظور فراهم ساختن زمينه ترويج پانتركيسم و الحاق مناطق شمال غرب ايران، قفقاز، شمال شرق ايران و افغانستان و آسياي ميانه تشكيل شده بود، واحدهاي تبليغي و عملياتي متعددي را به ايران اعزام كرد.14كه در شهرهاي تبريز و تهران مستقر شده بودند. گروههاي عملياتي و تبليغي فوق در طول دوران اشغال آذربايجان از سوي عثماني پس از انقلاب اكتبر 1917 روسيه، براي تبليغ و سازماندهي هستههاي پانتركي در تبريز تلاش كردند، اما مخالفت شديد ايران دوستان تبريز، به ويژه شيخ محمد خياباني و احمد كسروي، تلاشهاي آنها را خنثي كرد. سقوط امپراتوري عثماني و از ميان رفتن رهبران ثلاثه پانترك (انور، طلعت و جهان) باعث توقف موضعگيريهاي مداخلهجويان محافل پانتركيستي و جمهوري نوين تركيه نسبت به ايران نشد. در اين رابطه ميتوان اقدامات سازمان «ترك اجاقي» و رهبران روشي بيك اشاره كرد كه در كنفرانس 1923 استانبول، آذربايجان ايران را بخشي از جهان ترك دانست و خواستار پيوستن آذربايجانيها به جمهوري تركيه
شد.14
سازمان ترك «اجاقي» در سالهاي دهه 1930 نيز در راستاي تبليغات گسترده خود پيرامون برتري نژاد ترك بر ساير نژادهاي جهان، مطالب عمدهاي را عليه ايران انتشار داد. اين نوع احساسات و ادعاها را ميتوان بيش از همه در نوشتههاي رشيد صفوت يكي از مورخين و نظريهپردازان سازمان مذكور پيدا كرد. 15 در اوايل سالهاي دهه 1940، گروههاي پانتركيستي كه از سوي سفارت آلمان در استانبول و خارج از تركيه حمايت ميشدند، به عمليات خود عليه ايران افزودند در جريان تلاش محرمانه نمايندگان گروههاي پانتركيست با ماموران اطلاعاتي آلمان نازي در برلين، پانتركيستها در صدد برآمدند كه نظر آلمانها را به آذربايجان ايران جلب كنند. براساس اسناد محرمانه آلمان نازي، نوري پاشا برادر انورپاشاي معروف، در جريان يك ملاقات با نمايندگان نازي در جبهه شرقي در 1941 (پيش از هجوم آلمان به شوروي) پيشنهاد ايجاد جمهوريهاي ترك در آذربايجان ايران و شمال عراق را كه متحدان تركيه خواهند شد، به نازيها ارائه داد. 16 در طول سالهاي 44 ـ 1941 كه فعالترين دوران تحرك پانتركيستهاي «تركيه» بود، فشارهاي زيادي براي حمايت تركيه از راهاندازي حركتهاي پانتركي در ايران صورت گرفت. محافل پانتركيست بخشي از تلاشهاي خود را بر دانشجويان ايراني مشغول به تحصيل در استانبول و آنكارا و گرايش دادن آنها به فعاليتهاي پانتركيستي متمركز ساختند. (برخي از فعالان بعدي پانتركيستهاي فرهنگي و سياسي ايراني نظير جواد هيات و حميد نطقي ـ كه پس از انقلاب اسلامي نشريه وارليق را به زبان تركي و فارسي، اما با محتوي پانتركيسم فرهنگي منتشر كردند، در اين سالها به دعوت دوات تركيه در استانبول به تحصيل مشغول بودند). 17 در همين دوره، يعني 1942 بود كه يكي از اولين كتابهاي پانتركيستي پيرامون آذربايجان ايران توسط شخصي به نام صنعان آذر (نام مستعار) با استفاده از تبليغات تاريخي محافل پانتركيستي سالهاي قبل درباره ايران نوشته شد. 18 در همين دوره يكي از نويسندگان پانتركيست تركيه (صلاحالدين ارتورك) در كتاب خود كمك به « برادران ترك در ايران» را براي كسب استقلال خود، به عنوان نخستين، گام به سوي وحدت در « توران بزرگ» پيشنهاد كرد. 19
بعد از جنگ جهاني نيز مبلغان، روزنامهنگاران و نويسندگان پانتركيست تركيه، نظير جلالالدين يوسل احمد جعفر اوغلو و يوسف آزمون و فاروق سومر مطالبي مشابهي را كه بيشتر رنگ و بوي احساسي شديد همراه با پرخاشگري داشت و از تخيلپردازيهاي ذهني سرچشمه ميگرفت تا منابع تاريخي معتبر، درباره آذربايجان ايران مينوشتند. نشريات پانتركيستي چون ارتوكن با طرح شعار « همه تركها يك ارتش هستند» خواستار تقويت نيروهاي مسلح تركيه و آماده سازي آن براي رهاسازي « تركهاي ايران» شدند. 20 با تاسيس حزب پانتركيستي اقدام ناسيوناليست به رهبري آلپارسلان توركش، كه خواستار كمك تركيه به هستههاي پانتركي جهان براي آمادهسازي مقدمات تشكيل « توران بزرگ» بود، تبليغات پانتركي عليه ايران شدت بيشتري پيدا كرد. نشريات حزب مذكور و نشريات بعدي در دهه 1970 (پس از انقلاب اسلامي ايران) نظير « چاغري» به طرح مطالب نژادپرستانه و چاپ گزارشات اغراق گونه درباره جمعيت « تركهاي ايران»، خواستار رهاسازي آنها از به اصطلاح « ستم فارسها»
شدند.21 در سالهاي دهه 1980 كه موج اسلامگرايي تركيه را نيز در برگفت، تبليغات ضد ايراني حزب « اقدام ناسيوناليست» عليه ايران شدت گرفت و پانتركيستهايي نظير فاروق سومر و محرم ارگين به تلاش براي جذب عناصر ايراني اهل استان آذربايجان و تبديل ساختن آنها به مهرههاي فعال پانتركيست تلاش كردند. 22 از اوايل دهه 1980 تعدادي از عناصر چپگراي افراطي آذربايجان ايران به تركيه رفتند23و نزد اين پانتركيستها به فراگيري آموزههاي رمانتيك پانتركي مشغول شدند تا بعدها به ترويج آنها در ايران دست بزنند.
در سالهاي دهه 1990، به ويژه پس از فروپاشي شوروي و استقلال جمهوري آذربايجان، تعدادي از عناصر با سابقه پانتركيست متعلق به فرقه دمكرات آذربايجان، كه پس از انقلاب اسلامي وارد ايران شده بودند به محافل سابق الذكر پيوستند تا در لحظه مناسب به كمك عناصر ماركسيست پانتركيست ايران (به ويژه چهرههاي فعال مسئول نشريه وارليق) آمده و فعاليتهاي سياسي و سازماني خود را در ايران آغاز كنند. باز شدن فضاي سياسي ايران در 1376 و جنگ قدرت ميان نيروهاي چپ و راست (موسوم به اصلاحطلبان و محافظهكاران) جمهوري اسلامي، فرصت مناسبي دست داد تا عناصر گوناگون پانتركيست ايراني (حلقههاي باكو و استانبول) و هستههاي فعال چپ و راست (در اروپا و آمريكا) با حمايتهاي مالي و سياسي تركيه و جمهوري آذربايجان، به انتشار نشريات گوناگون محلي در استانهاي آذربايجان ايران بپردازنند و ضمن تبليغات گسترده پانتركي به سازماندهي هستههاي فعال در سطوح گوناگون (به ويژه در سطح دانشگاهها) دست بزنند. استقلال منطقه مسلماننشين قفقاز معروف به جمهوري آذربايجان نقطه عطف بسيار مهمي در سياستهاي پانتركيستي، به ويژه در رابطه با ايران محسوب ميشود. به اين خاطر از اوايل دهه 1990 به بعد دوره جديد و مهمي از تبليغات، تلاشها و سازماندهيها در رابطه آذربايجان ايران شروع شد كه در آن شعار « آذربايجان واحد» و هدايت تلاشهاي پانتركي جهت دامن زدن به احساسات تركي و طرح تضاد و كشمكش قومي ميان « ترك و فارس» به عهده جمهوري آذربايجان و عناصر افراطي پانترك آن گذاشته شد. بررسي نقش محوري باكو در اين زمينه ضروري است.
جمهوري آذربايجان: كارگزار پروژه پانتركيسم ضد ايراني
همانگونه كه در بالا گفته شد، فروپاشي اتحاد جماهير شوروي اين فرصت را فراهم ساخت تا پروژه پانتركيسم ضد ايراني، يعني برنامهريزي گام به گام براي رواج ايدئولوژي و جريان پانتركيستي در مناطق ترك زبان ايران و زمينهسازي اجراي استراتژي «ختنه» مورد نظر طراحان نوين پانتركيسم به اجرا درآيد. وظيفه اين طرح ريزي عملياتي و اجراي آن به عهده جمهوري آذربايجان گذاشته شده و نخبگان و محافل پانتركيست و به طور غير مستقيم دولت باكو، به كارگزاران دولت تركيه جريان پانتركي / پان توراني آن تبديل شدهاند. در واقع اين پديده چندان بيسابقه هم نبوده است. نقش كارگزاري در همان دوره اوليه پانتركيسم، يعني دوران فعاليتهاي گروه سياسي، تبليغاتي و نظامي تشكيلات پانتركي سالهاي دهه 20 ـ 1910 تحت رهبري تركهاي جوان، نيز به عهده نخبگان باكو گذاشته شده بود و بخش عمدهاي از جريان پانتركيستي ضد ايراني از آن منطقه عليه ايران سازماندهي و هدايت ميشد. به واقع نخبگان ماجراجوي باكو در طول قرن بيستم نقش كارگزاري را براي يك دولت خارجي در ايران بازي ميكردهاند. در سالهاي 1930 ـ 1910 كارگزار دولت عثماني، در سالهاي 1990 ـ 1920 كارگزار برنامههاي توسعهجويانه مسكو و از 1991 به بعد بار ديگر كارگزار استراتژي نوين پانتركيستي آنكارا.
نگاهي كوتاه به سير تحول اين جريان، نكتهها را بيشتر روشن ميسازد. اصولا جريان پانتركيسم در منطقهنشين و سرزمينهاي سابق ايران در قفقاز از همان سالهاي آغازين قرن بيستم و همزمان با گسترش اين ايدئولوژي در امپراطوري عثماني، پيدا شد. برخي از فعالان پانتركيسم نظير حسينزاده و احمد آقا اوغلو از اهالي قفقاز بودند كه در سالهاي دهه 20 ـ 1900 در استانبول بسر ميبردند در زمره برجستهترين شخصيتهاي محافل پانتركي محسوب ميشدند. 24
بعدها محمد امين رسولزاده نيز به آنها پيوست، و همين گروهها بنيانگذار حزب (مساوات) شدند كه در واقع از سالهاي 1917 به بعد گرايشهاي پانتركي خود را به شدت آشكار ساخت. اين حزب تحت حمايت شديد مالي، نظامي و سياسي رژيم تركهاي جوان در عثماني قرار داشت و از برنامه بلندپرواز پانتركيستي رهبران عثماني در راه برپايي يك امپراتوري گسترده ترك زبان (توران) پيروي ميكرد. در واقع بايد بر اين نكته انگشت گذاشت كه اقدام حزب مساوات در سال 1918 براي گزينش نام « آذربايجان» براي منطقه مسلماننشين قفقاز (اران و آلبانياي تاريخي) يك اقدام حساب شده و سنجيده در راستاي برنامههاي آينده پانتركيستي تركهاي جوان بود. رهبران حزب مساوات به كارگزاري از سوي رهبران تركهاي جوان با گزينش اين نام براي منطقه اران، آرزو داشتند تا در آينده بحث وحدت مناطق شمال رود ارس را با آذربايجان واقعي در ايران مطرح كنند و با دامنزدن به احساسات ترك گرايانه ضد ايراني، زمينه الحاق آذربايجان ايران به امپراتوري ترك را فراهم سازند. گرچه اين نكته تاكنون به طور گسترده در پژوهشهاي ايراني بررسي نشده است، اما حضور نيروهاي نظامي ارتش عثماني در قفقاز، و حضور عناصر برجسته پانتركيست در آن منطقه را كه تحت حمايت نظامي عثماني قرار داشتند، ميتوان دليلي بر اين مدعا دانست.
در آن روزگار برخي از نخبگان تيزبين ايراني، نظير شخمحمد خياباني و احمد كسروي در تبريز به خوبي به اين انگيزههاي پانتركي پي برده، و به آن اعتراض كردند. در پي همين اعتراضات بود، كه نيروهاي پانتركيست كه به همراه ارتش عثماني آذربايجان را در اشغال داشتند به تبعيد شيخ محمد خياباني از ايران به قفقاز دست زدند. 25 شيخ در راستاي مقابله با همين برنامههاي گسترشطلبانه و الحاقگرايانه پانتركيستي، نام آذربايجان را به «آزاديستان» تغيير داد تا مانع برنامههاي فوق شود. 26 در همان زمان، در تهران نيز روشنفكران و نويسندگان ايراني واكنشهاي شديدي بر اين اقدام پانتركيستي مساواتي / عثماني نشان دادند كه، در نشريات آن دور ايران بازتاب يافت. 27 گرچه سقوط دولت تركهاي جوان و نابودي رهبران پانتركيست آن از يك سو، و سقوط رژيم مساواتي به دست كمونيستها از سوي ديگر به اين برنامهها و روياها پايان داد اما انديشه پانتركيستي در پوشش ماركسيسم ـ لنينيسم در منطقه قفقاز همچنان ادامه يافت، و بار ديگر در جريان جنگ جهاني دوم فرصت نقش آفريني پيدا كرد. در اين مرحله بود كه باكو و رهبران آن نقش كارگزاري براي انديشههاي گسترش طلبانه شوروي را بازي كردند، و با آفرينش ماجراي جمهوريهاي خود مختار آذربايجان و كردستان ايران درصدد تجزيه و الحاق اين مناطق به خاك شوروي برآمدند. نوشتههايي كه اخيرا براساس اسناد و خاطرات چهرههاي فعال در ماجراي تشكيل فرقه دمكرات آذربايجان و اعلام حكومت خودمختار در تبريز انتشار يافته است، به خوبي نشان ميدهد كه اين ابتكارات، بخشي از برنامههاي مشترك مسكو/ باكو براي تشكيل يك آذربايجان واحد و الحاق آن به شوروي بوده است. 28 پانتركيست وابسته به رژيم ميرجعفر باقراف رهبر حزب كمونيست شوروي شاخه باكو، از همان آغاز اشغال آذربايجان ايران تا خروج نيروهاي ارتش سرخ، به مدت 4 سال از طريق انتشار نشريات به شدت پانتركيستي
« وطنيولندا»، « شفق» و « آذربايجان» براي رواج پانتركيسم در ايران فعاليت كردند. حوادث بعدي، پس از خروج شوروي و فرار رهبران اصلي فرقه دمكرات به باكو، نشان داد كه اينگونه تلاشها تاثير چنداني در ايرانيان آذربايجاني به جاي نگذاشته و هيچ خدشهاي به وفاداريهاي ايراني آنها وارد نياورد. 29
نظريهپردازان و مورخان پانتركيست قفقاز، به همراه متحدان اندك ايراني عضو فرقه دمكرات آذربايجان خود در فاصله سالهاي 1979 ـ 1946، از طريق انتشار كتابها، نشريات، و برپايي نمايشهاي هنري و تبليغاتي راديويي همچنان به تبليغ انديشههاي پانتركيستي واگرايانه عليه ايران ادامه ميدادند. چهرههاي ماركسيست/ پانتركيست ايراني كه محصول سالهاي اشغال چهار ساله آذربايجان ايران از سوي ارتش سرخ و رژيم پيشهوري بودند و براي تحصيل در موسسات آموزشي شوروي به باكو اعزام شده بودند و يا به همراه ارتش سرخ و رهبران فرقه دمكرات به آن سوي ارس گريخته بودند، از سالهاي دهه 1960 به بعد فعاليت پانتركيستي خود جهت برانگيختن انديشههاي قومگرايانه در آذربايجان ايران را شروع كردند. شاعران ايراني الاصل نظير بالاش آذر اوغلو، مدينه گلگون و حكيمه بلوري دوشادوش ادبا و شعراي پانتركيست باكو نظير سليمان رستم، ميرزا ابراهيم اوف و ديگران در راه برانگيختن انديشههاي پانتركيستي در ايران و طرح آرمان وحدت آذربايجان ايران با «جمهوري آذربايجان» تلاش ميكردند. 30 برخي از عناصر فرقه دمكرات نظير علي پناهي، رئيس تامينه تبريز كه پولهاي فراواني را از تبريز با خود به باكو به سرقت برده بود و نيز محمد تقي زهتابي از شاخه جوانان فرقه دمكرات كه در راستاي فراهمسازي كادرهاي آينده پانتركي براي ايران به باكو اعزام شده بود، تحت تاثير نوشتههاي تاريخي بيسروته و غير علمي پانتركي محافل استانبول / آنكارا/ باكو به نوشتن آثار رمانتيك و باژگونه تاريخي پيرامون « ستارخان»31 و « تاريخ باستاني تركهاي ايران» و ساير بحثها دست زدند، تا از طريق اين نوع وارونهسازيهاي تاريخي و خلق تاريخي تخيلي كهن و باستاني تركي براي آذربايجان ايران، اين منطقه را داراي پيشينهاي هماهنگ و مشترك با تركيه و ساير مناطق نشان داده و با زدودن هر گونه پيوند تاريخي اين منطقه با ايران، و تاريخ و تمدن و فرهنگ ايراني پايههاي گفتمان وحدتساز پانتركي را فراهم سازند. 32
انقلاب اسلامي ايران در 1357 / 1979 اين فرصت را فراهم ساخت تا برخي از اين عناصر، به ايران برگشته و با ساير همفكران موجود خود در ايران، فعاليتهاي سياسي را در راستاي هويتسازي غير ايراني براي آذربايجان ايران شروع كنند. اين محافل به انتشار نشرياتي همچون يولداش (به مديريت ح.م. صديق) و وارليق (به مديريت جواد هيات، حميد نطقي و حميد محمدزاده) دست زدند. برخي از اين افراد نظير صديق و زهتابي كه داراي گرايشات چپگرايانه پانتركي شديدتري بودند، به دليل فعاليتهاي سياسي و قومگرايانه تحت فشار قرار گرفتند و يا براي مدتي به زندان افتاده (مورد ذهتابي در ايران) و از كشور خارج شدند. (مورد صديق كه در سالهاي 1359 به بعد به تركيه و به جمهوري آذربايجان رفت و با محافل پانتركي آن مناطق آشنا شد.)
گرچه اين افراد به لحاظ موضعگيري سياسي داراي گرايشات چپ وليبرال متفاوت بودند، اما در يك هدف اشتراك نظر داشتند و آن خلق هويت تركي ـ و نه ايراني ـ براي آذربايجان ايران و طرح ـ مستقيم و غير مستقيم ـ انديشه وحدت (بيرليك) «دو آذربايجان» بود. محافل پانتركيستي باكو همچنان با انتشار نشريات و سازماندهي گردهمايي پانتركي، به ويژه پس از سالهاي 1361، و سركوب حزب توده به بعد، با حمايت اتحاد جماهير شوروي به تبليغات پانتركيستي عليه ايران ادامه ميدادند. 33
اين فعاليتها در طول سالهاي دهه 1980 ادامه پيدا كرد. اما به دليل نامساعد بودن شرايط منطقهاي، جهاني و نيز فضاي داخلي در ايران، نمود چنداني پيدا نميكرد. آنچه باعث اميدواري مجدد محافل پانتركي در جمهوري تركيه. و جمهوري آذربايجان به افقهاي آينده شد، فروپاشي اتحاد جماهير شوروي بود. نخبگان سياسي در باكو به جاي پيشگرفتن يك سياست معقول در قبال همسايگان خود و تلاش براي بازسازي بنيادهاي اقتصادي ـ اجتماعي كشور، از همان آغاز مواضع خصمانهاي در قبال ايران گرفتند، و با طرح دعاوي كودكانه و مبتني بر آرمانهاي الحاقگرايانه پانتركي، بدبيني ايران را نسبت به مواضع خود برانگيختند. اين بدبيني زماني تشديد شد كه جبهه خلق، به رهبري ابوالفضل ايلچي بيك رياست جمهوري را به دست گرفت و به طور رسمي شعارهاي قديمي دهههاي تحتتسلط شوروي را در رابطه با آذربايجان ايران مطرح ساخت. اين نوع مواضع مبتني بر ديدگاههاي خصمانه و بيتجربگي سياسي، و به راه انداختن تبليغات ضد ايراني در نشريات و رسانههاي خبري باكو و نيز سازماندهي گروههاي پانتركي از ميان عناصر ناراضي ايراني، نه تنها به تيرگي روابط تهران و باكو منجر شد، بلكه اتخاذ مواضع نابهنگام در برابر ارمنستان باعث به راه انداختن جنگ خانمانسوزي در منطقه شد كه اشغال سرزمينهاي مسلمان نشين قرهباغ از سوي ارمنستان را به دنبال آورد. در واقع ميتوان گفت كه «چپرويهاي كودكانه» پانتركي جبهه خلق و مواضع نابخردانه و رمانتيك آن، علت اصلي تحولات فوقالذكر بوده است. 34 جمهوري آذربايجان از همان آغاز استقلال در 1991، نقش متحد استراتژيك تركيه در منطقه را به عهده گرفت و با گسترش روابط سياسي، اقتصادي و فرهنگي خود با استانبول به شريك و همكار استراتژيك تركيه در تدوين و به مرحله اجرا گذاشتن برنامههاي پانتركي تبديل شد. جبهه خلق با هر گونه انكار ارتباطات فرهنگي، مذهبي و تاريخي خود با حوزه تمدني ايراني، پانتركيسم را به ايدئولوژي رسمي دولت تبديل كرد و به انجام اقداماتي نظير تغيير الفبا به لاتين و اخذ برنامههاي تلويزيوني تركيه و پذيرش پوشش رسانهاي آن، گامهاي جدي نسبت به تقويت استراتژي پانتركي برداشت. گرچه شكست سياستهاي جبهه خلق و فرار ايلچي بيك از شدت موضعگيريهاي پانتركي باكو نسبت به ايران كاست، اما تداوم موضع خصمانه نشريات پانتركي جمهوري آذربايجان (نظير، ينيمساوات، زركالو، آزادليق و ...) عليه ايران، سازماندهي محافل پانتركي و حمايت از آنها در دوران حيدرعلياف و همسويي هرچه بيشتر باكو با استانبول در چارچوب استراتژي پانتركيسم، جمهوري آذربايجان را به كارگزار دولت تركيه تبديل كرده است.
باز شدن فضاي سياسي در ايران از سال 1376 به بعد، فرصت تازهاي به جريان منطقهاي پانتركيسم داد تا با بهرهبرداري از موقعيت ايجاد شده، تبليغات پانتركي و سازماندهي جريانهاي طرفدار اين ايدئولوژي در ايران را آغاز كند. تشديد بحران سياسي ميان جناحهاي محافظهكار و اصلاحطلب در ايران، مشغول بودن نيروهاي سياسي در اين جنگ قدرت، خلايي ايجاد كرد كه براي جريان پانتركي تحت حمايت جمهوري آذربايجان و تركيه فرصت مناسب محسوب ميشد. به همين دليل بود كه از سال 1377 به بعد نشريات محلي با رنگ و بو و موضعگيري آشكار پانتركيستي، گفتمانهاي تاريخي، فرهنگي و سياسي رايج در ميان محافل پانتركي باكو و استانبول و آنكارا را به درون ايران كشاندند، و با سازماندهي محافل عمدتا دانشجويي در جهت ترويج انديشه پانتركيسم در ميان آذربايجانيهاي ايران دست زدند. هدف از همه اين اقدامات، بسيج قومي ترك زبانان ايران، فراهم ساختن زمينه كشمكش قومي ميان ترك و فارس و ايجاد شكافهاي قومي و سياسي در ايران و ترويج نوعي هويت ضد ايراني بوده است. جريانهاي پانتركي در باكو و استانبول كه در حال حاضر از حمايت مستقيم و غير مستقيم دولتهاي جمهوري آذربايجان و تركيه برخوردارند، به شيوههاي گوناگون، استراتژي « ختنه» را در ايران دنبال ميكنند.
اين استراتژي هم از سوي محافل رسمي پانتركي در باكو و استانبول / آنكارا، كه به طور غير مستقيم از حمايت گسترده دولتهاي اين دو كشور برخوردارند دنبال ميشود، و هم در سطحي داخلي از سوي محافل كوچك اما فعال پانتركي موجود در ايران كه در عرصه رسانهاي و تشكيلاتي به فعاليت شديد براي زمينهسازي لازم جهت اجراي تدريجي استراتژي « پانتركي» در مناطق ترك زبان ايران مشغول بوده و از حمايت جريانهاي پانتركي مستقر در جمهوري آذربايجان و تركيه برخوردار هستند. انعكاس مداوم ديدگاههاي چهرههاي پانتركيستهاي ايراني در مطبوعات باكو و آنكارا، بزرگنمايي اين چهرهها و محافل كوچك پانتركي ايران در جايگاههاي اينترنتي پانتركيستهاي وابسته به جمهوري آذربايجان و تركيه، و تبليغ نشريات پانتركي محلي ايران و نشريات پانتركي دانشجويي دانشگاههاي ايران در كنار نشريات پانتركي مشهوري چون ينيمساوات، آزادليق، ... در اين جايگاههاي اينترنتي، همه از ارتباط سازماني جريان پانتركيستي اران با تشكيلات جهاني پانتركيستي حكايت ميكند.
(منبع: مجموعه مقالاتهايش تاريخي و ادبي فراق ـ به اهتمام موسسه فرهنگي آران ـ اروميه: 28 آذر ماه 1380)
يادداشتها
1- sabri Badrettin, Pan-Torkism, Past, Present and Future.
2- Ibid.
3- Michael Lelyveld, Caucasus/ Central Asia: Turkic Summit Calls For Cooperation.
4ـ در رابطه با اين فعاليتها، بنگريد به:
Jmny & Piccoli, opicit. pp. 23 -24.
5- Ibid. p. 26.
6- Landau, op, cit. pp. 220 - 24.
7- Ibid. pp. 222-224.
8ـ درباره اين نوع قراردادها بنگريد به: مهدي قاسمي، نقش عوامل موثر سياسي ـ اقتصادي در توسعه روابط جمهوري اسلامي با آسياي ميانه در دهه 1990 (پاياننامه كارشناسي ارشد علوم سياسي ـ دانشگاه آزاد واحد كرج)
Ladau. op.ct.
Jung & piccoli, opict.20-25.
9- Ibid
10ـ در مورد اين همكاريها بنگريد به:
بولنت ]بلند[ ارس، « استراتژي اسرائيل در جمهوري آذربايجان و آسياي مركزي» فصلنامه مطالعات خاورميانه (زمستان 1378)، صص 88 ـ 63.
11- Landau, op.at.pp. 21, 47.
12- Ibid. p. 38
13- Ibid. p. 50
14ـ در اين باره بنگريد به:
15ـ در اين باره بنگريد به: وارليق، بهار 1378، ص 70
16- Landam, op.cit - p.84.
16ـ در مورد اين پيشنهاد پانتركيستهاي تركيه به نازيها بنگريد به:
Ibid. p. 113.
17ـ درباره جواد هيات بنگريد به: نويد آذربايجان، شماره 217 ( 25 اسفند 1380)، ص 3. جواد هيات و حميد نطقي از همان زمان به بعد با محرم ارگين شخصيت و مورخ برجسته پانتركيست تركيه دوست بوده و
بعدها و بارها نيز با يكديگر ارتباط داشتهاند. در اين باره بنگريد به: وارليق، شماره 113 ـ 112 (بهار 1378)، صص 71 ـ 70
18- Ibid. p. 86.
19- Ibid. p. 122.
20- Ibid. p. 165.
21- Ibid. p. 166.
22- درباره ديدگاههاي پانتركيستي ضد ايراني فاروق سومر، بنگريد به: Ibid. p. 175
23ـ حسين محمدزاده، صديق (ح.م صديق) كه در دوران اوليه پس از انقلاب اسلامي در كلاسهاي درس نشريه افراطي چپگراي «يولداش» را منتشر ميساخت بعد از توقيف نشريه به تركيه (و اتحاد شوروي) رفت و در آنجا در محضر شخصيتهاي برجسته پانتركيست و ضد ايراني نظير فاروق سومر، محرمارگين حضور يافت. در اين مورد بنگريد به نوشته خود صديق در: دكتر حسين محمدزاده صديق، يادمانهاي تركي باستان (تهران ـ 1380، ص 11)
24ـ بنگريد به Ibid. p.15 و نيز به:
نادر انتخابي ـ از عثماني گري تا تورانيگري: درباره خاستگاه و نقش تاريخي ناسيوناليسم ترك ـ نگاه نو ـ (مهر ـ آبان 1372) صص 86 ـ 85.
25ـ احمدي، پيشين ص 133. (نيز بنگريد به: علي آذري، قيام شيخ محمد خياباني و نيز شرح حال و اقدامات شيخ محمد خياباني (تهران: 2536)
26ـ درباره اين تغيير نام از سوي خياباني بنگريد به: احمد كسروي، تاريخ هيجده، ساله آذربايجان، ص 30ـ 29 و نيز سيروس برادران شكوهي.
« سويداي قلب وطن دوستان و عدالتخواهان» مجله دانشكده ادبيات و علوم انساني مشهد (سال 1369) شماره 1.
27ـ در اين باره بنگريد به: آذربايجان در موج خير تاريخ، با مقدمه كاوه بيات (تهران، شيرازه 1379)
28ـ در اين باره بنگريد به كتاب مهم زير:
حميد ملازاده، رازهاي سر به مهر: ناگفتههاي بحران آذربايجان و فرقه دمكرات (تبريز: مهدآزادي، 1376).
29ـ بنگريد به: احمدي، پيشين، ص 138، به نقل از:
Christopher Sukes, "
30ـ در اين رابطه بنگريد به:
David Nissman. The
31ـ از نمونه نوشتههايي كه به زبان تركي در باكو درباره ستارخان به چاپ رسيد، بنگريد به: محمد رضا عاقبت، سردار ملي ستارخان، رداكتور جعفر مجيدي (باكو، 1968).
32ـ براي اين نوع تاريخ نويسيهاي مبتني بر ديد ايدهئولوژيك و رمانتيك درباره آذربايجان ايران كه بيشتر تكرار و نسخهبرداري از جملات تاريخي مورخان پانتركيست آنكارا ـ باكو است، بنگريد به: محمد تقي ذهتابي، ايران توركلرينين اسكي تاريخ (تبريز: اختر 1378).
براي يك نمونه فارسي از اين نوع تاريخنويسي كه تقليد و خلاصه شده كتاب زهتابي است بنگريد به: محمد رحماني فر ـ نگاهي نو به تاريخ ديرين تركهاي ايران (تبريز، اختر: 1379).
33ـ بنگريد به زهره وفايي ـ نامآوران آذربايجان (تبريز، انتشارات زينب پاشا، 1380) ص 45.
34ـ بسياري از نخبگان سياسي فردگرا و غير پانتركيست باكو، ابوالفضل ايلچي بيك و جبهه خلق پانتركيست او را عامل اصلي تيرگي روابط تهران ـ باكو و وقوع اشغال قرهباغ و فجايع جنگ ناگورنو ـ قرهباغ ميدانسته. براي نمونه بنگريد به: ديدگاههاي زرتشت عليزاده رئيس جزب سوسياليست آذربايجان، در ميثاق، چاپ تبريز (دوشنبه 19 آذر 1382)
ص